• اخلاق‌شناس سابق گوگل از تنزل انسان به‌واسطه فناوری می‌گوید

    وبینوکس - تریستان هریس، اخلاق‌شناس سابق گوگل، در مصاحبه‌ای با آسوشیتدپرس، از تنزل انسان به‌وسیله‌ی فناوری می‌گوید.

    تریستان هریس (Tristan Harris) قصد دارد اثرهای مضری را معکوس کند که به اعتقاد وی، فناوری بر انسان عضر حاضر گذاشته است. هریس، اخلاق‌شناس سابق بخش طراحی گوگل، اولین‌بار پس از آگاهی‌رسانی ملی خود در مراسم سال ۲۰۱۳ گوگل شناخته شد. در مراسم یادشده، هریس مدعی شد که بسیاری از محصولات فناوری طراحی شده‌اند تا اعتیادآور باشند. این محصولات باعث می‌شوند افراد وقت زیادی را صرف آن‌ها کنند و توجه‌شان از زندگی منحرف شود. هریس طراحان را بر آن داشت که رویکرد خود را تغییر دهند.

    هریس بیش از دو سال برای تغییر گوگل تلاش کرد؛ تلاشی به‌گفته‌ی خودش، دستاوردی نداشت؛ بنابراین استعفا داد و حرکتی به‌نام زمان به‌خوبی سپری‌شده (Time Well Spent) را آغاز کرد. این حرکت شرکت‌هایی مانند گوگل و اپل را به‌سمت ساخت ابزارهای پایش مدت زمان استفاده‌ از صفحه‌نمایش گوشی‌های‌شان سوق داد.

    تریستان هریس

     

    هریس از آن زمان، بیشتر روی حرکت جدید خود کار کرد و به این نتیجه رسید که بسیاری از مشکلاتی رودرروی جوامع، مرتبط‌ به یکدیگر هستند و بدین ترتیب می‌توان آن‌ها را ردیابی کرد. به‌عقیده‌ی هریس، این مسائل تاحدودی به طراحی فناوری‌هایی ربط دارند که هرروزه مورد استفاده قرار می‌دهیم. هدف سازمان هریس، یعنی مرکز فناوری انسانی (Humane Technology)، معکوس‌کردن تنزل انسانی است. به‌طور خلاصه، فناوری باعث بدترشدن وضعیت بشر شده است و هریس می‌خواهد آن را اصلاح کند.

    وی به‌تازگی در گفت‌وگو با آسوشیتدپرس، درباره‌ی کار خود، پیشرفت صنعت فناوری و دلیل ازدست‌رفتن تمام امیدها صحبت کرده‌ است که در ادامه آن را می‌خوانید. مصاحبه‌ی پیش‌رو به‌منظور شفافیت بیشتر، خلاصه و ویرایش شده است.

    آیا می‌توانید ایده‌های مهم کارتان را به ما بگویید؟

    ایده‌ی کار ما نه درباره‌ی اعتیاد است و نه زمان. ایده‌ی اصلی درباره‌ی موضوعی است که آن را «تنزل انسانی» می‌نامیم. این عبارت برای توصیف سیستمی متصلی است که به نظرمان مردم آن را به‌عنوان به‌رسمیت نمی‌شناسند.

    فناوری باعث ایجاد مجموعه‌ای از مسائل به‌‌ظاهر نامربوط مانند کم‌شدن دامنه‌ی توجه، دو‌قطبی‌شدن، هتک حرمت فرهنگ، خودشیفتگی جمعی، مهندسی انتخابات و اعتیاد به فناوری شده‌ است. این‌ها به نظر مسائل جداگانه‌ای هستند و از دیدگاه ما تمام این‌ مسائل، پیامدهای پیش‌بینی‌شدنی رقابت بین شرکت‌های فناوری برای فهمیدن چگونگی معطوف‌کردن بخشی از توجه مغز انسان هستند.

    تریستان هریس

    مرکز اصلی برای مبارزه با این مشکل چندوجهی که از آن صحبت می‌کنید، کجاست؟

    وقتی می‌گویید «چگونه مشکلات اقلیمی را حل کنیم؟»، آیا مردم را فقط مجبور به خاموش کردن لامپ‌ها می‌کنید؟ خیر. آیا اقدام به سیاست‌گذاری می‌کنید؟ بله. آیا کافی است؟ خیر. باید به‌طور مشترک با شرکت‌های نفتی کار کنید تا آنچه را که انجام می‌دهند تغییر دهند؟ بله. مجبور به تصویب قوانین و احکام و ممنوعیت‌ها هستید؟ باید همه‌ی این کارها را انجام دهید. باید آگاهی فرهنگی گسترده‌ای داشته باشید و همه را از خواب بیدار کنید.

    این کار مانند تغییر اقلیم فرهنگی است؛ بنابراین، کار ما تمرکز روی حمایت داخلی و داشتن افرادی در داخل شرکت‌های فناوری است که احساس عذاب وجدان دارند و می‌پرسند: «میراث من در آنچه برای جامعه اتفاق می‌افتد، چیست؟» ما روی حمایت داخلی و فشار عمومی و سیاست‌ کار می‌کنیم.

    چگونه با شرکت‌ها کار می‌کنید و نگاه آن‌ها به چشم‌انداز شما چگونه است؟

    انجام این کار از داخل تأثیری نداشت چراکه فرهنگ‌سازی انجام نشده بود. اما، الان در دنیایی بعد از رسوایی کمبریج آنالیتیکا و پس از موفقیت «Time Well Spent» در شبکه‌های اجتماعی، پس از ورود افشاگران بیشتری که در مورد این مسئله صحبت می‌کنند، ما با افرادی از داخل که به نظرم با بی‌میلی این دیدگاه را پذیرفته‌اند یا بدان احترام می‌گذارند، گفت‌وگو می‌کنیم.

    تمام تغییرات پس از رسوایی کمبریج آنالیتکا شروع شد

    فکر می‌کنم سنگ‌اندازی‌ها از سوی اعضای فعال در فیسبوک و یوتیوب صورت بگیرد؛ مدل کسب‌وکار آن‌ها کاملا مخالف مواردی است که ما از آن‌ها حمایت می‌کنیم. از سویی،  قابلیت‌ «زمان به‌خوبی سپری شده» در فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب، اپل و اندروید، عرضه شده است.

    راهی وجود دارد که نقشه‌ی راه این شرکت‌ها را طراحی کنید؟

    آن‌ها این کار را داوطلبانه انجام نمی‌دهند؛ اما با فشار خارجی زیاد، کنش‌گرایی سهام‌داران و جامعه‌ای که متوجه می‌شود از طریق شرکت‌ها به آن‌ها دروغ گفته شده‌ است؛ همه شروع به تغییر می‌کنند.

    چندین مدل کسب‌وکار وجود دارد؛ اشتراک یکی از آن‌ها است. آیا می‌توانید ماهی ۸ دلار به فیسبوکی بپردازید که علاقه‌ای به دست‌کاری کردن مغز شما نداشته باشد؟ اساسا فیسبوک شما را در برابر تبلیغ‌کنندگان آسیب‌پذیر می‌سازد؛ یعنی کسانی که مشتری‌های واقعی آن هستند. تصور می‌کنم مردم حاضرند این پول را بپردازند. بنابراین دستور کار ما گران‌تر کردن مدل کسب‌وکار فعلی و ارزان‌تر کردن جایگزین‌ها است.

    تریستان هریس

    واشنگتن اکنون در حال جدال کلانی در رابطه با حریم خصوصی و  اطلاعات و اخبار نادرست است. آیا این کار با دلایلی که به‌طور پیش‌فرض به آن‌ها اهمیت می‌دهید، سروکار دارد؟

    دغدغه‌ی واقعی من بابت این است که ما خیلی بی‌فکر دنبال جریانی می‌رویم که حریم شخصی و اطلاعات را نگرانی اصلی قلمداد می‌کنند. دغدغه‌ی اصلی من در مورد چیزهایی است که بر حس زندگی شما تأثیر می‌گذارد. اینکه زمان‌تان کجا می‌رود، توجه شما کجا می‌رود، دموکراسی به چه سویی می‌رود، سلامت روانی نوجوانان به چه سویی می‌رود، هتک حرمت در کجا رخ می‌دهد. این چیزها مهم‌تر از نتایج انتخابات و اینکه فرهنگ چگونه باشد، هستند. این مسائل وابسته به‌هم را باید به‌عنوان حوزه‌ی تاثیرگذاری فناوری نامید. باید مقرراتی وضع شود که آن‌ها را مورد بررسی قرار دهد.

    مسئله‌ی اصلی مدل کسب‌وکار شرکت‌هاست؛ نه بزرگی آن‌ها

    دغدغه‌ی من در مورد بحث‌های سیاسی این است که همه از شرکت‌های بزرگ (موسوم به Big Tech) عصبانی هستند. این کار واقعا سازنده نیست؛ چون گسترده‌بودن به‌تنهایی مسئله نیست. مسئله‌ی اصلی، مدل کسب‌وکار است.

    آیا مردم نماینده‌ی شخصی ندارند؟ ما واقعا تحت سلطه‌ی شرکت‌های فناوری و نرم‌افزار هستیم؟

    این نظر وجود دارد که ما باید کنترل‌نفس بیشتری داشته باشیم و اینکه افراد مسئول هرچیزی هستند که می‌بینند. این یک عدم تقارن قدرت است. مانند وقتی که فکر می‌‌کنید «من می‌خواهم به فیسبوک بروم تا پستی از یک دوست را نگاه کنم» و سپس متوجه می‌شوید که برای دو ساعت مشغول اسکرول کردن هستید. در آن لحظه فیسبوک، شما را مثل یک عروسک طلسم‌شده در یک ابرکامپیوتر بیدار می‌کند. عروسک طلسم‌شده‌ی شما بر پایه‌ی تمام کلیک‌هایی است که تاکنون کرده‌اید، تمام لایک‌هایی که کرده‌اید، تمام چیزهایی که تاکنون مشاهده کرده‌اید. ایده این است که این الگو بهتر و دقیق‌تر از خود شما شود، من شما را بهتر از خودتان می‌شناسم. ما همیشه این گفته را از ای‌.او.ویلسون (E.O.Wilson)، زیست‌شناس فرگشتی به کار می‌بریم: «مشکل ما انسان‌ها این است که مغزهایی بدوی، نهادهای قرون‌وسطایی و تکنولوژی خداگونه داریم. مؤسسات قرون‌وسطایی ما فقط می‌توانند کنترل آنچه با سرعت آهسته‌ی ساعت، هر چهار سال یک‌بار اتفاق می‌افتد را داشته باشند. مغزهای بدوی ما در حال ربوده‌شدن‌ بوده و در مقایسه با تکنولوژی خداگونه بسیار ابتدایی هستند.»

    احساس می‌کنید در حال حاضر آن آگاهی (در شرکت‌های فناوری) وجود دارد که دو سال پیش وجود نداشت؟

    یک دنیا تغییر رخ داده است. به مدت چهار سال، می‌دیدم که هیچ‌کس این مسائل را قبول نمی‌کند، یا کار نمی‌کند، یا به هیچ‌کدام از این‌ مسائل نمی‌پردازد. سپس ناگهان در دو سال اخیر، به‌خاطر رسوایی «کمبریج آنالیتیکا»، به‌خاطر برنامه‌ی «۶۰ دقیقه»، به‌خاطر کتاب «Zucked» از راجر مک‌نامی (Roger McNamee) اوضاع عوض شد؛ هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم که کریس هیوز (Chris Hughes)، یکی از بنیان‌گذاران فیسبوک، بگوید وقت آن است که فیسبوک را ترک کنیم.

    طی سه سال گذشته تغییرات عظیمی رخ داده‌اند و تنها می‌توانم تائید کنم که ماشینی که آن زمان شروع به حرکت کرد، اکنون در حال شتاب‌گیری است. حال می‌خواهم این امید را بدهم که هرگز انتظار چنین تغییری را نداشتم. ما فقط به چنین فشاری برای ادامه‌ی کار نیاز داریم.

    نظرات ارسال شده ارسال نظر جدید
    برای تبادل نظر، می بایست در سایت وارد شوید

    ورود به سایت
تماس سبد خرید بالا